دانستنیها و راهنمای خرید

بررسی مشخصه ها و پارامترهای فنی عطرها در رابطه با پخش و ماندگاری

زمانی یکی از مدیران عطرسازی فرانسوی به من می‌گفت: «در صنعت عطرسازی فرانسه همه مدیرانشان فکر می‌کنند که از «ناحیه شانزدهم پاریس» آمده‌اند (این ناحیه یکی از نواحی معروف شهر پاریس است که در آن اغلب موزه‌ها و ساختمان‌های هنری و باشکوه قرن ۱۹ وجود دارند و پاتوق فرهنگ دوستان و روشنفکران فرانسوی است), همه‌شان دارای بالاترین مدارک هنری  از معتبرترین دانشکده های دراماتیک دارند، پ همه آنها می پندارند که زندگی واقعی همین است که آنها دارند و بقیه فقط فکر می کنند که زندگی می کنند…

درست یا غلط، آنان چنین می‌اندیشند که هر آنچه به دست آنها خلق می‌شود عین هنر و هنرمندی است و چون فرانسوی هستند، جهانیان باید جلوی آنها زانو زده و سر تعظیم فرود آرند و خیلی هم افتخار بکنند که خداوند این نعمت را به آنها عطا کرده است تا از نتیجه هنر و هنرمندی فرانسویان هنرشناس بهره برند.

 اگر از سر اتفاق با یکی از مدیران کمپانی عطرسازی فرانسوی هم کلام شوید، بیشتر سخنانش حول و هوش این است که مثلاً: من برای خانه عطر شنل، دیور، و یا لورال کار مکردم و آنها را به اینجا رساندم؛ من این یا آن عطر را معرفی کردم. همه این برندها را که می بینی محصول فکر و خلاقیت من هستند. عطرهایی که من تولید کردم یک سرو گردن از عطرهای دیگر بالاترند؛ آنها فوق العاده و در ترکیبات افسانه ای هستند. خوب، درست است، سال گذشته چهار – پنج میلیون دلاری ضرر بالا آوردم. اما کی اهمیت میده؟! مهم «هنری» است که در این عطرها نهفته اند، مهم این است که اینها نه فقط یک شیشه عطر هستند بلکه اشیاء پر ارزش هنری هستند و تاریخ قضاوت خواهد کرد که چه ارزشی در پشت آنها نهفته است. «پول چرک کف دست است»، می آید و می رود، اما این آثار هنری بویایی جاودانه خواهند ماند. من به ارزشهای زیبایی شناسانه این عطرها کار دارم که البته با اصول من هم جور در می آیند نه با پولی که از آنها عاید می شود…..

 در آمریکا اما اوضاع به گونه‌ای دیگر رقم می‌خورد. در آنجا آدم‌هایی که در صنعت عطرسازی هستند تنها به پول و پول و باز هم پول روی خوش نشان می‌دهند: «وقتی این عطر رو روانه بازار کردیم سال اول y میلیون و سال دوم هم X میلیون درآوردیم، سال بعدش هم Z میلیون! و این نتیجه و پاداش کاریه که ما انجام می دهیم.»

اگر دفعتا به میان کلامشان بپرید و از آنها در مورد «زیبایی و خواص زیبایی شناسانه عطرشان» بپرسید احتمالاً پاسخ خواهند داد که «میشود بفرمائید دقیقا منظورتان از ارزش های زیبایی شناسانه عطر» چیست؟

نقل از : رایحه عالی: یک سال در صنعت عطر در پاریس و نیویورک، از چندلر بور (The Perfect Scent: A Year Inside the Perfume Industry in Paris and New York, Chandler Burr)

عطر سازی: نقطه تلاقی هنر و علم

یکی از ویژگی‌های مهم صنعت عطرسازی این است که درست در نقطه تلاقی هنر از یک سو و علم و صنعت از سوی دیگر، قرار می‌گیرد. امروزه کمتر کسی است که همپوشانی صنعت عطر سازی را با علم و هنر قبول نداشته باشد. طبیعتاً عطر سازی در مرحله اول نوعی خلاقیت هنری است. ما عطرهای را به خاطر احساسات زیبایی شناسانه ای که به ما می دهند دوست داریم و نه به خاطر فرمولاسیون و یا ترکیبات آنها. در عین حال برای دست یابی به چنین احساسات ناب، دوست داریم که در مورد کیفیت «فنی» و نوع ترکیب بندی عطری را که می خواهیم بخریم نیز آگاهی یابیم. یکی از مهمترین این ویژگی ها «ماندگاری بو« (longevity) آن عطر است.

منظور از فاکتورهایی چون «ماندگاری بو» و یا «پروجکشن» طیف وسیعی از خواص فیزیکی و کیفیت های فنی یک عطر است که آن را از سایر عطرها متمایز می سازد. البته نمی توان این واقعیت را نادیده گرفت که افراد مختلف در مورد میزان تاثیر کیفی این ویژگی ها با هم اختلاف نظر دارند. هستند افرادی که حتی میزان ماندگاری بوی یک عطر واحد روی پوست آنها متفاوت است. بنابراین تاثیرپذیری افراد از ویژگی یک عطر نیز در درک آنها از خصیصه های فنی آن عطر تفاوت دارد.

به طور طبیعی درک افراد از رایحه یک عطر کاملا امری «شخصی» است. هنگامی که سخن از زیبایی یک عطر می شود، نهایتا همه به این ضرب المثل ختم می گردد که «علف باید به دهان بزی خوش آید»؛ به هر حال شما نمی توانید با همان واحد و مقیاسی که مثلاً سیب و پرتقال را اندازه می گیرید، زیبایی یک عطر را هم بسنجید؛ و یا مثلاً مزه هندوانه  را با خیار سبز مقایسه کنید!

اما کتمان هم نمی توان کرد که پارامترهایی برای اندازه گیری خواص زیبایی شناسانه و کیفیت یک عطر وجود دارد، و  «باید» هم که وجود داشته باشد، و الی در انتخاب یک عطر با مشکل بر خواهیم خورد.  اینگونه پارامترها را حداقل از جنبه تئوری می توان اندازه گیری کرد و یا حتی محاسبه نمود.  موضوع بحث امروز ما هم تعریف و تشریح اینگونه پیچیدگی ها می باشد.

با ما همراه باشید تا به دنیای فیزیکی عطر و ادکلن پا بگذاریم. خواهید دید که در پایان این نوشتار، «احساس» بهتری از مقوله عطر در شما به وجود خواهد آمد.


برای خرید و بررسی قیمت ادکلن شنل کلیک کنید.


آستانه بروز و آستانه تشخیص بو: دو پارامتر مهم در ماندگاری و انتقال بو

اجازه دهید تا نخست به دو اصطلاح در مورد بوی عطرها آشنا شویم. «آستانه بروز بو» (The Odor Detection Threshold) کمترین غلظتی از یک رایحه است که با آن می توان یک ترکیب معطر را تشخیص داد. در اینجا شما نمی توانید بگویید دقیقا بوی چه چیزی را حس کرده اید، اما وجود بو برای شما محرز می شود.

اصطلاح دیگری هم وجود دارد که آنرا «آستانه تشخیص بو» (The Odor Recognition Threshold) نام گذاشته اند. این یک مرحله بالاتر از آستانه بروز بو قرار می گیرد و آن مرحله ای  است که که نه تنها  وجود و بروز بوی  یک ماده معطر حس می شود، بلکه نوع آن بو نیز قابل «تشخیص» می گردد و شما می توانید آن بو را شناسایی کنید؛ مثلا این بوی گل یاس است و آن دیگری نسترن. دو پارامتر (آستانه بروز و آستانه  تشخیص بو) یک ماده معطر را به عنوان خواص مولکولی آن ماده در نظر می گیرند.

با این حال، همانگونه که شما هم حدس زده اید، این ویژگی ها «ذهنی» هستند: اینها را نمی توان با هیچ دستگاهی اندازه گیری کرد، بلکه کاملاً تجربی هستند. برای اندازه گیری این پارامترها بایستی گروهی از افراد انتخاب شوند و آنگاه تاثیر پذیری از یک رایحه مشخص را در میان آنها به آزمایش گذاشت و آنوقت میزان تأثیر پذیری هر فرد را با نموداری ترسیم نود تا مثلا متوسط پارامتر آستانه بروز و یا آستانه تشخیص یک بو را متوجه شد.

مشخصات فنی روایح
این یک نمونه از نمودارهایی است که در متن به آن اشاره شد. در این مقاله قصد نداریم وارد جزئیات فنی این نمودار شویم

نکته جالب اینجاست که وقتی سوراخ چپ بینی را ببندید «آستانه بروز بو» برای شما ضعیف تر می‌شود؛ به عبارت دیگر شما حتی در صورت بروز و حضور یک  رایحه، دیرتر پی به وجود آن می‌برید.  شاید به همین دلیل است بر برخی از موجوداتی که دارای حس بویایی «سه بعدی» و یا استریوسکوپیک  هستند (مثل کوسه‌ها) می‌توانند با استفاده از حس بویایی، فاصله خودشان را تا منبع بو تشخیص دهند. شاید همین موضوع بتواند تا حدی این را توضیح دهد که چرا ویژگی بو (یا نمایه و پروفایل بویایی) و شدت و غلظت بو پارامترهایی کاملاً مستقل از هم هستند.

«فراریت» و «فشار تعادل بخار»: دو پارامتر مهم در ماندگاری بوی عطر

«فراریت» یک مایع  نیز کاملا قابل اندازه گیری است، زیرا مستقیماً «با فشار تعادل بخار» ارتباط دارد. ژان کارلوس (عطار و طراح عطر معروف فرانسوی) زمانی گفته بود که: بهترین و هماهنگ ترین آکوردهای بویایی از ترکیباتی که دارای «فراریت» یکسان هستند به دست می آید. لذا یافت ترکیباتی با فراریت مشابه در صنعت عطر سازی یکی از چالش برانگیزترین مراحل طراحی عطر است و اصلاً هم کار آسانی نیست.

(نکته: گریزگری یا فراریت ( Volatility ) در علم شیمی و فیزیک به تمایل یک ماده برای تبدیل شدن به فاز بخار گفته می‌شود که رابطه مستقیمی با فشار بخار ماده دارد. هر قدر فشار بخار ماده در دمای مشخص بالاتر باشد تمایل آن ماده برای تبدیل شدن به بخار و در نتیجه فراریت ماده بالاتر است).

آزمایش «دقت تشخیص» 

یک جایگزین خاص برای پی بردن به صحت و دقت آستانه های بویایی که در سطور بالا ذکر آنها رفت، اصطلاحی است به نام «میزان صحت تشخیص» (probability of detection) . این آزمایش معیاری برای توصیف دقت یک آزمون است. این روش آماری مشخص می‌کند که چگونه و تا چه اندازه  «تشخیص» فردی و یا گروهی در یک آزمایش دقیق و فارغ از خطا است. در این شیوه، سوژه ها (افراد مورد تحقیق) در معرض مواد معطر و سپس مواد بی بو قرار می گیرند (بدون اینکه سوژه متوجه وجود یا عدم وجود مواد بشود). سپس از آنها خواسته می شود تا مشخص نمایند که آیا می توانند آن بو را احساس کنند یا نه. هر سوژه را چندین بار در معرض یک بو در غلظت (شدت)های متفاوت قرار می دهند و سپس پاسخ های درست و غلط را روی یک منحنی رسم می نمایند. جالب اینجاست که نسبت پاسخ صحیح به بو در مقابل بی بویی در ترکیبات مختلف کاملاً با هم متفاوت هستند (سیگموئیدی بودن منحنی ها).

آیا «پرفورمنس» یک عطر همان عملکرد و بازده آن عطر است؟

ویژگی های فنی مشترک یک عطر را در زبان انگلیسی “پرفورمنس” و یا عملکرد آن عطر می گویند. این ویژگی در واقع اثربخشی، کارایی و کیفیت ترکیبات را نشان می دهد. این پرسش که آیا پرفورمنس عطری صرفاً به کارایی و بازده تک تک ترکیبات بکار رفته در آن عطر بستگی دارد و  یا نه، قابل بحث است. با این وجود تسلط یک طراح و سازنده عطر به دانش اجزا بکار رفته در آن و همچنین  چگونگی ترکیب و به هم پیوستن این اجزا، کمک شایانی به کیفیت و  پرفورمنس نهایی یک عطر می کند.

سیاژ، ایمپکت (تأثیر) و دیفیوژن (انتشار): سه فاکتور تأثیر گذار بر عملکرد (پرفورمنس) یک عطر

به محض اسپری شدن یک عطر و رها شدن بوی آن در فضا و یا بر پوست انسان، چندین پارامتر فنی برای بررسی آن عطر ایجاد می گردد. یکی از آنها اصطلاح «تأثیر» یا impact است که  در حقیقت تاثیری است که یک شخص به محض مواجهه با بوی یک عطر و در همان لحظات اولیه می پذیرد؛ مثلاً وقتی که شخصی برای اولین بار درب بطری یک عطر را باز می‌کند و آن را می بوید، و یا از طریق «بلاتر» رایحۀ آن را آزمایش می‌کند و یا اینکه روی پوست خود اسپری نموده و برای نخستین بار بوی عطر را استشمام می کند. 

اصطلاح دیگر «انتشار» و یا diffusion نام دارد که نزدیک مفهوم به اصطلاح معروف «سیاژ» (sillage) در عطر و ادکلن است. دیفیوژن در واقع به نزدیکترین فاصله ای گفته می شود که بوی یک عطر بلافاصله پس از رها شدن از بطری به مشام می رسد و شما دفعتاً متوجه بوی آن عطر در اطراف خود می شوید.

اصطلاح «فیزیکِ انتشار» یا دیفیوژن در مخلوط‌ها کاملاً شناخته شده است و توسط معادلات فیزیکی توضیح داده شده است. اولین آنها «قانون رانول »یا   Raoult’s law   است که  می گوید فشار یک بخار در حالت تعادل برابر است بامجموع فشار های ذرات سازنده ماده مربوطه؛ این قانون ویژگی های خاصی از یک محلول را توصیف می کنند که به میزان غلظت آنها بستگی دارد نه به ماهیت اجزا آن.  دومین قانون فیزیکی «قانون فیک» یا  Fick’s law   است که بر اساس آن  ضریب پخش برای هر ماده و در هر محیطی، میزان پخش ذرات و جزئیات را تعیین می‌کند؛  از قانون فیک می توان برای حل ضریب انتشار استفاده کرد . برای اینکه یک ماده فرار به اطراف پخش شود، حرکت هوا کاملاً ضروریست. همانگونه که می‌دانیم همه اتم‌های اطراف ما در یک حرکت ثابتِ حرارتی  قرار دارند، اما هرچه «همرَفت» شدیدتر باشد آن ماده  به طور موثر‌تری پراکنده می‌شود (همرَفت یا Convection به انتقال گرما توسط حرکت توده مولکول‌ها در سیالاتی چون گازها و مایعات گفته می‌شود.) غلظت یک رایحه معطر در درجه اول روی قدرت و شدت بو و حداقل فاصله ای که ما می توانیم آن بو را احساس کنیم، تاثیر می گذارد. 

رابطه بین شدت بوی یک عطر و آستانه تشخیص بو

مشکلی که در اینجا وجود دارد آن است که گاهی شدت و قدرت رایحه (غلظت و تندی عطر) با «قابلیت  بروز» آن رایحه (آستانه بروز) اشتباه گرفته می شود، به گونه ای که گاهی از پارامتر قابلیت بروز (detection threshold) برای مقایسه تندی بوی بین دو عطر استفاده می شود. این مقایسه نمی تواند بطور صد در صد دقیق باشد، چرا که آستانه بروز بو و شدت رایحه دو مقوله کاملاً متفاوتی از هم هستند و ارتباط چندانی با یکدیگر ندارند. تنها وجه تشابه آنها شاید این باشد که همانند آستانه تشخیص بود، شدت (تندی) بوی عطر نیز امری ذهنی است و از یک فرد تا فرد دیگر متفاوت است. 

برای آزمایش آستانه تشخیص بو می توانیم به راحتی مقدار آستانه تشخیص بو را با در معرض بو قرار دادن یک شخص و افزودن تدریجی غلظت عطر تا زمانی که سوژه تشخیص دهد که آیا بو را حس کرده است یا خیر، اندازه‌گیری کنیم. اما وقتی غلظت عطر را از این میزان بالاتر ببریم، دیگر اندازه گیری «تندی و غلظت» بوی عطر به این سادگی نیست. در رابطه با نور یا صوت می‌توانیم کمیت آنها را به صورت فیزیکی اندازه‌گیری کنیم اما در مورد رایحه چنین نیست و بایستی به قضاوت ذهنی یک فرد تکیه کنیم تا او در مورد اینکه آیا بوی این عطر از آن یکی «قوی» تر است یا نه، و در صورت مثبت بودن پاسخ، به چه نسبتی، نظر دهد. در واقع این «تشخیص» و «برداشت» شخصی از تندی یا ملایم بودن یک عطر است، که ممکن بین دو شخص در رابطه با  نسبتی که بین تندتر بودن یا ملایم تر بودن بوی دو عطر وجود دارد، اختلاف نظر وجود داشته باشند. این همان چیزی است که چند خط بالاتر از آن به عنوان «ذهنی» بودن ادراک بو نام بردیم.

همانطور که قبلا ذکر آن رفت، رابطه بین غلظت یک ماده و شدت بویی که یک شخص از آن دریافت می کنند، به ویژه در مورد ترکیبات “فوق العاده قوی”، بسیار سطحی و کم عمق است. برای مثال، اگر ما بتوانیم بوی محلولی با غلظت یک صدم درصد از یک ماده معطر(محلولی که تنها 0.01 % از ماده اصلی معطر را در خود دارد) را در یک فاصله مشخص تشخیص دهیم، این بدان معنی نیست که اگر ما این غلظت را ده هزار برابر قوی تر  کنیم، ما دقیقا 100% بوی ماده اصلی معطر را دریافت می کنیم؛ حساسیت اندام های حسی ما در مورد شدت بو بصورت لگاریتمی عمل می کند و نه خطی. به همین دلیل است که غلظت (درصد ترکیب معطر وارد شده به محصول) همیشه کاملاً ثابت است و افزایش آن از یک حدی به بعد فایده ای ندارد و نمی تواند بو را شدیدتر یا ماندگار کند، اما برعکس، گاهی می تواند به راحتی تعادل مولکولی ترکیب عطر را به هم بزند.

در هر حال، منظور از ماندگاری  (tenacity ) یک رایحه، مدت زمانی است که بوی یک عطر بلافاصله پی  از اسپری شدن روی پوست یا لباس قابل درک و حس کردن باشد. این «ماندگاری« بستگی به فشار بخار آن ماده (مدت زمانی که طول می کشد تا کاملا تبخیر و یا بر بدن خشک شود) و مخلوط آن مواد (ترکیبات سازنده آن عطر) دارد. بدیهی است که موادی که «فرار تر» هستند سریعتر از موادی که کمتر فَرّار هستند از سطح اجسام تبخیر می شوند. میل ترکیبی یک ماده معطر به سطحی  که روی آن اعمال می شود نیز تأثیر قابل توجهی بر ماندگاری آن  ماده دارد (برای مثل، خاصیت «آبگریزی»  سطح  جسمی که تر کیب روی آن اعمال می شود، بشدت در ماندگاری آن ترکیب تأثیر می گذارد.) میزان ماندگاری ماده معطر روی پوست، کاغذ بلاتر، و یا هر پارچه دیگری ممکن است متفاوت باشد.طبیعتاً ماندگاری یک ماده معطر که حاوی چندین ترکیب مختلف است به میزان ماندگاری تک تک آن ترکیبات نیز وابستگی تمام و کمال دارد.

ارتباط بین «حجم» بو و ماندگاری رایحه

در ادبیات انگلیسی اصطلاحی وجود دارد به عنوان «ولوم» یا Volume که گاهی با علامت اختصاری Vol. آنرا بر پشت جلد کتابهای که دارای چند جلد هستند ، نوشته می شوند (مثلا اگر کتابی دارای سه جلد باشد، از Vol.1  شروع و به Vol.3 ختم می شود). خود کلمه Volume از لحاظ لغوی به معنی «حجم» است. این اصطلاح در صنعت عطر سازی بیشتر به حجم الکل موجود در یک عطر اشاره می کند که بطور متوسط بین 70 تا 90% است (برای مثال پشت جعبه عطر می نویسند  %Vol.=80 ) معمولا این اصطلاح  و تفاوت آن با میزان ماندگاری یک عطر، گاهی مصرف کنندگان عطر و ادکلن را  دچار سوتفاهم می کند. در نزد متخصصین صنعت عطر، بیشتر فاکتور ماندگاری بوی عطر اهمیت دارد در حالی که در نزد اغلب مصرف کنندگان عادیِ عطر و ادکلن، وقتی از «حجم » یک رایحه سخن به میان می آید، بیشتر منظورشان غلظت آن عطر (ملایم و یا تند بودن بوی عطر) است.

موضوع دیگری که در این ارتباط وجود دارد آن است که گاهی به نظر می رسد «حجم بو» یک ماده خاص، همان «شدت» بوی آن باشد. اما یک تفاوت وجود دارد. برای مثال اگر ما مقداری ترکیب «بنزیل استات» (benzyl acetate) رقیق شده و «آلفا یونیون»  (نام دو ترکیب شیمیایی) را به یک کاغذ بلاتر اعمال کنیم، به نظر می رسد که بنزیل استات قوی تر باشد (به اصطلاح بوی آن تندتر است). اما به هنگام استفاده از  این دو ماده شیمیایی در ساخت ترکیبات عطری، معمولاً میزان کمتری از آلفا یونیون (α-ionone)  تأثیر بیشتری از همان میزان بنزیل استات به جا می گذارد. دلیل آن هم این است که وقتی که  بنزیل استات  رقیق می شود، خیلی سریع تر از آلفا یونیون قدرت و تأثیر خود را از دست می دهد، و در نتیجه شدت بوی کمتری خواهد داشت (اصطلاحاً بوی ملایم تری دارد).

«شکوفایی» بو و یا سیاژ؟

ویژگی و پارامتر فنی دیگری که در صنعت عطر سازی وجود دارد، به ویژگیِ «شکوفایی» یا blooming مشهور است.  این اصطلاح را معمولا برای محصولات کف کننده ای چون صابون، ژل حمام (شاور ژل)، و شامپو به کار می برند. شکوفایی یا بلومینگ، به رایحه یک محصول تمیز کننده که پس از تجزیه آن در آب آزاد می شود،  اطلاق می گردد. هنگامی که وارد حمام می شوید و بوی شامپو یا ژلی را احساس می کنید که قبل از شما استفاده شده است، این همان «شکوفایی» یا بلومینگ است. گاهی این ویژگی را به عطرهایی که از نظر مصرف کننده عطری « خوب»  هستند هم اطلاق می شوند؛ در اینجا منظورشان این است که بوی یک عطر چقدر در هوا «می ماند». به بیان دیگر، هنگامی که وارد آسانسور خالی  می شوید و بوی عطر « با کارات» گران قیمتِ همسایه اتان را که چند دقیقه پیش آنجا بوده است، حس کردید، این بیشتر از اینکه به ویژگی «سیاژ» عطر برگردد، به پارامتر «شکوفایی» عطر مربوط می شود.

رادیانس (Radiance): فاصله یک جسم معطرِ ثابت تا شما

اصطلاح مشابه دیگری که در همین ارتباط وجود دارد، «رادیانس» یا «قابلیت پخش بو» است. این اصطلاح زمانی به کار برده می شود که رایحه و بویِ ، مثلاً، یک تکه صابون و یا یک شمع روشن نشده در فضا پخش می شود. اگر سیاژ «ردی» از بو است که توسط فردی معطر که دارد از کنار شما عبور می کند،  به جا می ماند،  «رادیانس»  به رایحه و بوی یک جسم «ثابت» معطر اشاره دارد.

برای اندازه گیری این پارامتر می توان به مدت چند ساعت  یک قالب صابون معطر و یا  یک بلاتر آغشته به عطر را در یک اتاق (بی رطوبت) قرار داد و آنوقت بوی به جا مانده در اتاق را اندازه گیری کرد. پس از پخش بو در اتاق می توانید آرام آرام به منبع معطر نزدیک شوی و در اولین نقطه ای که بوی عطر را حس کردید، بایستید. فاصله موجود بین شما و منبع معطر همان رادیانس عطر است. این ویژگی عطر نشان می دهد که وقتی شما عطری را مصرف کرده اید و مثلا روی صندلی دفتر کار خود نشسته اید ، بوی آن تا چه فاصله ای قابل دریافت است، حتی زمانی که ساکن هستید.

و کلام آخر…

با این حال یک نکته مهم را نبایستی فراموش کرد که تمام ویژگی هایی که در این مقاله و در ارتباط با مواد معطر و ترکیبات آنها ذکر شد، صرفاً مربوط به خصوصیات و ویژگی های فیزیکی این مواد هستند. خیلی از این ویژگی ها به هم مربوط  نمی شوند، و حتی بالاتر از این، ارتباطی نیز به اینکه یک عطر از آن دیگری با کیفیت تر است نیز ندارند (اگر چه ممکن است در برخی موارد بتوان برتری برخی از پارامترهای ذکر شده را به «کیفیت» و برتری یک عطر نسبت داد). کیفیت یک عطر بیشتر از اینکه به این گونه موارد بستگی داشته باشند، به نوع احساس و سلیقه افراد ربط پیدا می کند.

هدف از ترجمه این مقاله (و سایر مقالات تئوریک) که توسط گروه تولید محتوا و مترجمین مارسلا انجام می پذیرد نیز کمک به دوست داران عطر در درک و فهم تئوریک خواص فیزیکی عطر است تا در کنار احساست ذهنی خود، بهتر و بیشتر از پیش از روایح دلنشین عطرها لذت ببرند.

 

 

نویسنده: Matvey Yudov (ماتوی یودوف شیمیدانی است که در مواد معطر تخصص دارد. او فارغ التحصیل شیمی از دانشگاه دولتی مسکو است و اکنون به عنوان ارزیاب در یک شرکت عطر کار می کند).

ترجمه: گروه تولید محتوای مجله مارسلا

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

یک × 4 =

دکمه بازگشت به بالا